دلم عجيب گرفته ست از اين هوای بارانی
ازاين هجوم دل آزار عقده های طوفانی
كشيده ساحره ای روي صورتم خط نفرين
و مانده جای طلسمش شبيه مهر به پيشانی
ميان پنجره هايي كه روي در افق دارند
نوشته اند تو ديگر كنار من نمي ماني
به طعم وسوسه هايت قسم كه چشم به راهم
ولو به قيمت يك عمر انتظار طولانی
هميشه منتظرم باز يك غروب پاييزی
مرا صدا بزنی در دقيقه های پايانی
ولي چه فايده هر بار از حريم چشمانت
نصيب من شده تنها دوباره های بارانی...!!!!
 |
براي نمايش در سايز اصلي بر روي نوشته كليك كنيد ، مشخصات تصوير هست 611 در614 پيكسل . |
 javahermarket
|