ای کاش روزهای با تو بودن هیچ گاه به پایان نرسد
ای کاش روزهایی را که برای دیدنت ساعت ها و ثانیه ها رو شمارش می کنم به پایان نرسد
می ترسم.می ترسم از اینکه دیگر تورا نبینم
می ترسم از اینکه دیگر سخنان شیرین، خنده های دلنشینت را نبینم
می ترسم آغوشت رو از دست بدهم
می ترسم که دگر هم صحبت باد و باران شوم
می ترسم که آواره چشمانت شوم
می ترسم بی تو بمانم
می ترسم روزی این ترسها تو را از من بگیرد
از خودم می ترسم ، از ترس خودم می ترسم
از سرنوشت و قسمت می ترسم
ای کاش همه اینها رویا و خیال باشد
ای کاش ... ای کاش ... ای کاش ...
